شاه کار سامان کریم  

پیوستن حزب اتحاد کمونیسم کارگری به حزب حکمتیست یک تصمیم سیاسی جسورانه ای بود که مورد حمایت هر فعال کمونیست وآزادیخواهی بوده که به تغییر این دنیای وارونه باور دارند و به حرکت شجاعانه این رفقا در پیوستن به حزب حکمتیست درود میفرستند. اما این حرکت مخالفینی هم دارد، جدا از دشمنی جمهوری اسلامی بخشی از مخالفین این حرکت اعضای سابق حزب ما ، از جمله جمع انحلال طلب کورش مدرسی طی بیانیه ای عقده دل خودشان را ترکانده اند که بیش از پیش منزویتر شده اند.

قابل درک است جمع انحلال طلب و جدا شده از حزب ما و نویسنده اعلامیه اخیرشان برای توجیه شکست و ناکامیشان، برای توجیه انزوایشان و برای توجیه خود فریبی درون فرقه ای بیانیه ای متکی به جعل و دروغ سرهم بندی کنند، اما در این میان و تا این سطح انتظار نداشتم رفیق سامان کریم از رهبری حزب کمونیست کارگری عراق، با رونویسی از همان اعلامیه جمع انحلال طلب از پیوستن رفقای حزب اتحاد کمونیسم کارگری به حزب حکمتیست این چنین آشفته حال شود که طی مطلبی با فرهنگ سیاسی همان محفل 5 نفره کورش مدرسی به جنگ حزب حکمتیست بیاید.

مطلب روز دوم نوامبر 2012 سامان کریم بنام " ڕه‌وتێكی خزاو" در نوع خود یک "شاه کار بود؟!" بالاخره سامان کریم موضع بی اما و اگر وجانبدارانه و شفاف خود را از جمع کودتاچی اعلام کرد، اما بسیار دیر و غیر اصولی. سامان کریم در موقع کودتای کورش مدرسی و جمع 5 نفره در موقعیت دبیری کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری عراق، پوشش میانجی را داشت، اما از همان زمان واضح بود، چه با نوشته ها و گفته هایش و با بعضی اقدامات، جانبدار غیر صریح کودتاچیان است. اوج این غیراصولیگری آنجا بود که در موقعیت دبیری کمیته مرکزی یک حزب کمونیستی خواستار انحلال رهبری رسمی و قانونی و درست به سبک احزاب عشایر ناسیونالیست خواستار تحمیل رهبری فیفتی، فیفتی و شریک کردن زورکی کودتاچیان بی اعتبار شده در رهبری حزب حکمتیست بود. سامان کریم یادش هست که در سال 2000 همین روش توطئه گرانه رهبری فیفتی، فیفتی را عبدالله مهتدی در مقابل رهبری قانونی کومه له قرار داد و آنوقت منصور حکمت و کمونیستهای کارگری با رسوا کردن شفاف آن به سهم خود در به شکست کشاندن کودتای عبدالله مهتدی نقش ایفا کردند. اینکه سامان کریم از همان روز کودتا طرفدار آنها بود، طبعا جزو انتخاب سیاسی او بود، اما پرنسیب سیاسی و اخلاقی حکم میکرد چه به عنوان فرد و مهمتر چه به عنوان دبیر وقت کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری عراق لباس میانجیگری را برتن نمیکرد، درست مثل نوشته اخیر اعلام میکرد، او جانبدار است و نمیتواند در موقعیت میانجی ظاهر شود. پرنسیب کمونیستی حکم میکرد، سامان کریم چنین کند. افسوس که نکرد.

مطلب اخیر سامان کریم بشدت سطحی و فاق د متدول و ژی مارکسیستی است، اساسا احتیاجی نبود به آن پاسخی داده شود . اما از آنجا که من برای سامان ارزش قا ئ ل بوده و با او رفاقت و دوستی داشتم، به سهم خود به آن پاسخ میدهم و در این مطلب مستقیما او را خطاب قرار میدهم . چرا که فکر نمیکنم این مطلب جز در میان جمع کودتاچی تاثیر سیاسی ای بر فضای جامعه داشته باشد . اما بخاطر اینکه مطلب او علنی منتشر شده است من هم این جواب را خطاب به او علنی منتشر میکنم.

رفیق سامان! حزب حکمتیست جناح هیئت دائم نیست، حزبی با رهبری منتخب کنگره قانونی اش است. این ادبیات تنها محفل 5 نفره کورش مدرسی بما میگویند تو چرا بدام این فرهنگ سکتی و فرقه ای و نا ز ل افتاده ای؟ آیا در جامعه ایران و خارج از ایران یک جریان جدی و حتی یک نفر منصف پیدا میکنی که حزب حکمتیست را بنام جناح هیئت دائم نام ببرند؟ سامان جان، بخشی از مطلب تو ترجمه کردی بیانیه محفل 5 نفره کورش مدرسی است که فقط عقده دلشان را علیه حزب حکمتیست خالی کرده ا ند تو چرا بعد از تجربه حداقل دو دهه فعالیت سیاسی از خودت حرفی نداشتی؟! آیا فکر کردی ما در شهر کوران زندگی میکنیم که کسی نمی فهمد تو بخشی از مطلبت ترجمه همان بیانیه کذا ئ ی جمع کورش مدرسی است؟

سامان جان، حزب حکمتیست را به "گلوله برفی تشبی ه کرد ه ا ی از سر بالا ئ ی سرازیر میشود که هرچی غلط ک میخورد بزرگتر میشود" برایم باور نکردنی است که چرا از بزرگ شدن و قوی شدن یک حزب چپ و کمونیستی این چنین ناراحت و با تعصب و نگرانی صحبت میکنی.میدانی کجا ایستاده ای؟! برای اثبات نظراتت نوشته ای برای رابطه و اتحاد درب همه احزاب را میزنیم (نقل به معنی) سامان جان، صرفنظر از اینکه فاکتت غیر مسئولانه و دقیق نیست، اما سیاست وجود ربطه با احزاب و حتی در موارد مشخص با دولتها نه سیاست امروز حزب حکمتیست بلکه سیاست پایه ای از ابتدای تشکیل حزب حکمتیست و حتی حزب کمونیست کارگری در دوران منصور حکمت هم بوده است. حتما یادت هست وقتی مسئله روابط با دولتها به مصوبه حزب کمونیست کارگری تبدیل شد محفل ایرج آذرین و رضا مقدم و پیمان نعمتی در نشریه ای در کانادا حزب را متهم به گرفتن پول از اسرایئل کردند؟ در همان زمان منصور حکمت جوابی شایسته به آن محفل داد. اگر شما اطلاع نداری میتوانی از کورش مدرسی مورد "اعتمادت"بپرسی که داشتن ارتباط با کومه له همیشه جزو سیاست ما بوده است و حتما یادت هست 4 سال پیش قبل از فراخوان ا عتصاب عمومی در 28 مرداد بنابه توصیه کورش مدرسی با کومه له تماس گرفته شد که کومه له را متقاعد به فراخوان ا عتصاب عمومی مشترک در کردستان کنیم که بعدا شخصا شنیدم کومه له به بهانه ادبیات و فرهنگ سیاسی شیرین خود کورش مدرسی جواب منفی داد؟ حتما یادت هست حزب حکمتیست 5 سال قبل از فراخوان ا عتصاب عمومی کومه له حمایت کرد؟ سامان جان، اینها گوشه ای کوچک از سیاست سالهای قبل از زمان منصور حکمت تاکنون بوده و هیچ تغییری نکرده است بلکه ، یک چیز تغییرکرده و آن دیگر در میان رهبری حزب حکمتیست از سیاستهای پاسیو و ادبیات و فرهنگ سیاسی پرخاشگری خبری نیست، نه کسی و نه هیچ جریانی تحقیر نمیشود، درضمن همین فرهنگ سیاسی امروز ح زب هم باعث شده که وجهه اجتماعی و سیاسی حزب ما بالا رفته مورد توجه قرار گیرد.

سامان جان، سیاست ما در مورد کومه له هیچ تغییری نکرده است، حتما در جریان هستی هرروز جریانات قومپرست در کردستان برای تحمیل اجرای سناریوی فدرالی کردن جامعه ایران و امید به سیاستهای آمریکا و غرب  به انواع و اق س ام زدوبند و اتحاد وجبهه و غیره ذالک مشغولند. این وظیفه ماست که قطب چپ قویتر در مقابل این جبهه ارتجاع شکل بدهیم و اتفاقا ارتباط ما با کومه له بنفع قطب چپ جامعه است و ما هدفی جز این نداریم. دو دیدار تاکنونی ما با آنها در این راستا بوده است . لطفا توضیح دهید که چه نقد و ایرادی به بندهای مورد توافق بیانیه های ما و آنها دارید؟ سامان جان ناسلامتی سالها در رهبری حزب کمونیست کارگری عراق بوده اید و در جامعه با انواع احزاب و سازمانها ارتباط و ملاقات داشته اید، چرا تحت تاثیر یک جمع منزوی و شکست خورده به ایرادگیریهای بی پایه و بی ارزش روی آورده اید. لازمست کمی دقت بیشتر داشته باشید.

سامان جان، فقط فرقه ها و سکتها یی که در حال منقرض شد ن هستند که فاق د ارتباط اجتماعی و سیاسی در جامعه پیرامون خودشان هستند، این گونه فکر می کنند و برخورد می کنند. احزاب سیاسی واجتماعی نمیتوانند بدون ارتباط با دنیای پیرامون خودشان باشند. اختلاف سیاسی ما با حزب کمونیست کارگری و کومه له و چپ ایران عوض نشده است.سیاستهای متمایزمان خدشه نخواهد خورد، اما حزب سیاسی هستیم و میدانیم با احزاب سیاسی هم چگونه رفتار کنیم. نگران نباش!

 در مورد برخورد به حزب اتحاد کمونیسم کارگری  در پلنوم ده م :

بنظر من آن برخورد رهبری حزب حکمتیست در آن زمان برخوردی فرقه گرایانه، ناسنجیده به رفقای حزب اتحاد بود. آن برخورد که تست ایدئول و ژیک میگرفت که درواقع سیاست غیر مارکسیستی بود که از طرف کورش مدرسی تئوریزه شد و متاسفانه پلنوم دهم هم آن را قبول کرد. تلاش بخشی از کادرهای حزب هم در آن زمان نتواست آن تصمیم را عوض کند اما خوشبختانه در همان زمان کسانی بودند که موافق آن برخورد نبود ند و حتی در میان محفل 5 نفره کورش هم کسانی مخالف آن برخورد بودند.

سامان کریم مینویسد "حزب حکمتیست روی دست کورش مدرسی پایه ریزی شده است" (نقل به معنی) این نگرش کیش شخصیتی و فرد پرستی پاشنه آشیل سامان کریم و همان محفل پنج نفره کودتاچی است. این تصویر بیشتر عشیره گری و عقب ماندگی سیاسی است تا تصویر یک فعال کمونیست کارگری. سامان نه تنها بعنوان یک کمونیست حتی بعنوان یک انسان متمدن در قرن 21م چگونه به خود اجازه میدهد احزاب کمونیست کارگری را مایملک یک فرد بداند؟ اگر این ادعا درست باشد حزب کمونیست کارگری هم روی دست ایرج آذرین و رضا مقدم هم پایه ریزی شده است و آنها هم میتوان ند مدعی مایملک بخشی از آن حزب را داشته باشند، بر اساس این ادعای سامان عبدلله مه ت دی هم حق دارد اسم کومه له را مصادره کند چون کومه له روی دست عبدلله مه ت دی پایه ریزی شده بود. واقعا اینست درک شما از حزبیت سیاسی، براستی متاسفم؟! آیا سامان فراموش کرده که منصور حکمت در کنگره سوم میگوید اگر این حزب و رهبرانش شکست بخورند و یا به کج راهه بروند فردا نسل آینده کسانی پیدا میشوند همین ایده ها را در دست میگیرند و این حزب را دوباره پایه ریزی میکنند. (نقل بمعنی از سخنرانی منصور حکمت در کنگره 3)

سامان جان، یکبار برای همیشه باورکن کورش مدرسی از مقطع کنگره چهارم حزب فعالیت سیاسی متشکل و حزبیت را کنار گذاشت. او متوهمانه انتظار داشت در حاشیه فعالیت حزبی بنشیند و حزب هم همانند فرقه های غیر اجتماعی "رهبری معنوی" اورا بپذیرند. به جزیک محفل کوچک، رهبری حزب این مسئله را نپذیرفت و کار شکنی و توطئه گریهایش علیه رهبری حزب دو هفته بعد از کنگره چهارم با نوشته "نقطه سرخط" شروع شد. او اشتباه محاسبه جدی داشت و متاسفانه به خودش و به حزب لطمات جدی وارد کرد و خط قرمزی که محفل هوادارش و از جمله امثال شما به دورش کشیدید، بیشتر او را در فاز توهم بی پایه به خود فروبرد و نه تنها کمکی به او نکرد، او را در مسیر واگرایی بیشتر انداخت. کسی آرزو نکرده بود  که کورش به موقعیت فعلی و منزوی بیفتد، این انتخاب خود اوست کسی نمیخواست به انحلال حزب حکمتیست دست بزند که موفق نشد. کسی منکر نقش کورش حداقل در یک دوره 5 ساله در کنار دیگر رفقا در حزب حکمتیست نیست! اما کسی آرزو نمیکرد کورش مدرسی شیفت نگرشی و از لحاظ فکری ، تئوری و سیاسی، بسوی کتاب چشم انداز و تکالیف ایرج آذرین و محفل کارگر پناهی بهمن شفیق بکند و برمبنای تئوری آنها اوضاع سیاسی ایران و جمهوری اسلامی را متعارف تعریف کند و سعی کند به خورد حزب بدهد و بر اساس آن اصول سیاست سازماندهی را با جنبش کمیته کمونیستی خیالی جایگزین و تغییر بدهد و انتظار داشت رهبران و کادرهای کار کشته این حزب هم سکوت کنند . که به این بهانه کورش قبلا تاثیر گ ذ ار بوده است و غیره.

سامان جان، بنیه کادر مارکسیست ی و حکمتیستی این حزب عمیق تر، قویتر و با اعتماد بنفس تر از آن است که نتواند منافع طبقاتی، کمونیستی را تشخص دهند و در مقابل هر شیفت فکری نظری و سیاسی و تغییر مکان جنبشی از لحاظ سیاسی، اجتماعی هر فردی درهر موقعیت حزبی که قرار داشته باشد، ایستادگی نکنند و از کمونیسم کارگری ومتدولوژی منصور حکمت و حزب و حزبیت بشیوه سیاسی دفاع نکنند همچنانکه در نقطه عطف های تاریخی از لحاظ سیاسی، اجتماعی و اینبار هم در تقابل جست و خیزهای کورش برای شیفت سیاسی کردنش، آنچنانکه خود شاهد زنده ای، نشان داده اند. و ...

رفیق سامان! حزب حکمتیست آرزو نمیکرد کورش مدرسی را از دست بدهد، این خود کورش و هم محفلی های انحلال طلبش بودند که قید حزبیت کمونیستی را زدند. ابتدا با کودتا به مقابله با حزب آمدند که خوشبختانه با مقاومت عظیم بنیه کادری ، آنها شکست خوردند! آنها حتی در سر همبندی کردن محفلشان هم شکست خوردند، به تصاویر آخرین تجمع شان با عنوان کنگره 6 نگاه کن، ک س لی و بی رونقی و شکست سیاسی در چهره تک تک شرکت کنندگان هویداست و قبل از هرچیزی این شکست سیاسی این چنین عریان است که خود کورش مدرسی هم با عدم شرکت در این نشست حاضر نشد و نیست شکست سیاسی، سیاست ها و اعمالش را بپذیرد و افتخار یک عکس یادگاری شکست سیاسی با همفکران خود را بگیرد. این روش کورش مدرسی است که هیچگاه در مقابل سیاست و اعمالش مسئولیت پذیر نیست. با اعلامیه "حزب یک دفتر سیاسی دارد" طرح کودتا را در دامان جمع پنج نفره انداخت و اکنون که شکست خورده، حاضر به شرکت در تجمع آنها و قبول مسئولیت در مقابل پیامدهای شکست نیست.این اپورتونیسم را تا کی تحمل میکنید؟

رفیق سامان! نگران لغزش حزب حکمتیست نباش! اوضاع عراق بشدت بحرانی است، بخصوص احتمال شعل ه ور شدن جنگ در کردستان هست که مردم این منطقه را به گوشت دم توپ قومپرستی و تمامیت خواهان بورژوا- اسلامی عراقی تبدیل کنند، حزب ما در عراق و کردستان متاسفانه روز به روز فرعیتر و به حاشیه فعل و انفعالات جامعه عراق و کردستان رانده میشوند. بجای نگرانی از لغزش حزب حکمتیست برای نجات مردم کردستان و عراق و احیای نفش فعال دو حزب باید فکری کرد و نقشه ریخت و مناسبترین راه چاره را عملی کنیم.

رضا کمانگر

12 دسامبر2012

 

 

 

 

www.r-kamangar.com