نگاهی به تلاش و مبارزه طبقه کارگر در اول ماه مه 93

گفتگو سایت رضا کمانگر با نینا پایدار

شرایط سختی را پشت سر نهادیم، قبل از فرا رسیدن روز جهانی کارگر سطح حداقل دستمزد های سال 93 بنا به گفته کارشناسان خود رژیم اسلامی با سه برابر زیر خط فقر تعین و تصویب شد. فضائی رعب، وحشت وخفقان در کنار فعال بودن ماشین اعدام مانند غده سرطان بر پیکر جامعه تحمیل شده است. جمهوری اسلامی از اول ماه مه روز جهانی کارگر وحشت دارد. خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار، بعنوان نهادی ضد کارگری از درون کارگران، نقششان مانند هر ساله تلاش کردند بخشی از کارگران را به استادیومی ببرند که به سخنرانی حسن روحانی گوش کنند. البته محجوب سردسته خانه کارگر در یک مصاحبه گلایه کرده بود که وزارت کشور اجازه راهپیمایی به کارگران خانه کارگری هم نداده است، جالب اینکه رفسنجانی هم "طرف دار طبقه کارگر" شده، گفته بود حق بود اجازه رهپیمایی به کارگران میدادند. اما در کنار همه این نمایشات از ماه ها قبل از فرا رسیدن اول ماه مه وزارت اطلاعات و نهادهای امنیتی، فعالین و رهبران جنبش کارگری را تحت فشار و کنترل قرار داده بودند و در روزهای نزدیک به روز جهانی کارگر یکی پس از دیگری را به ادارات اطلاعات احضار و تهدید میکردند و تعهد میخواستند که در مراسمات اول ماه مه شرکت نکنند. علیرغم همه این نمایشات تصویر کلی شما از برگزاری روز جهانی کارگر در ایران چیست؟ چرا جمهوری اسلامی از روز جهانی کارگر وحشت دارد؟

نینا پایدار: پیش از هرچیز باید بگویم چند شقه شدن جمهوری اسلامی در برابر رخدادهای اجتماعی-سیاسی جامعه ی ایران امری عینی است که در دولتمردان رده ی بالای رژیم ایران حدود چهار پنج سالی است که وجود دارد و این امر ناشی از تضادهای منافع سران رژیم است و ربطی به منافع طبقه کارگر و مردم زحمتکش حاضر در جامعه ی ایران را ندارد. اصولگرایان انحصار طلب با رهبری آقای خامنه ای می خواهند تمام نهادهای قدرت را قُرق کرده و بخش های دیگر قدرت را از قدرت حذف کنند. حال بخش های دیگر نیز دست به دامان جنبش های اجتماعی شده اند که بتوانند با سوار شدن بر موج نیروها و جریان های اعتراضی موجود در ایران مانند جنبش کارگری، خود را به قدرت برگردند. این یک بازی زرگری و قدرت بین حکومت مداران ایران است و نباید در این بازی های مضحک و کثیف رژیم وارد شد چرا که سابقه و پیشینه ی آنها این مطلب را به اثبات رسانده که تنها به فکر منافع خود بوده و با پس گیری قدرت و سر بزنگاه به جنبش های اعتراضی ایران پشت می کنند و مشغول سرکوب میشوند.

حال به بحث برگردیم که جمهوری اسلامی چرا از جنبش کارگری ایران هراس دارد؟ اصولا دلیل اینهمه سرکوب و تهدید و احضار فعالین کارگری چیست و چرا جمهوری اسلامی برای عدم برگزاری راهپیمایی یا تحصن در این روز تمام نیرویش را به کار می گیرد. جمهوری اسلامی از بهار جنبش کارگری و هر نوع راهپیمایی و اعتراضی هراس دارد چرا که خوب می داند احتمال دارد که این راهپیمایی به مانند بهار عربی به یک خیزش انقلابی و خیابانی بینجامد. جمهوری اسلامی با تحمیل فقر و فلاکت و بدبختی به مردم، مردم را به ضلالت آورده، مردم ایران از سیاست ها و حاکمان رژیم به شدت متنفر و مأیوس است. حکومت ایران، کیانش را 35 سال است در تهدید و شکنجه و اعدام و سرکوب می بیند، چرا که خود از میزان مشروعیت خود در میان مردم و طبقه ی کارگر آگاه است. برای جلوگیری از یک خیزش انقلابی و یک اعتراض خیابانی است که حکومت ایران از راهپیمایی و تحصن جلوگیری می کند، چرا که خودش نیز خوب می داند که سیاست های کاری و تعیین دستمزد و سطح معیشت اش تا چه حدی استثمارگرانه و ضدکارگری و ضد انسانی است.

رضا کمانگر: در کنار نمایشات خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار و اراجیف رئیس جمهور اسلامی در جمع آنها، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه و برخی از تشکلهای فعالین کارگری مانند اتحادیه آزاد کارگران ایران، فراخوان به تجمع در جلو وزارت کار را داده بودند. قرار بود از ایستگاه مترو تا جلو وزارت کار راهپیمایی کنند که در همان شروع اولیه در ایستگاه مترو قبل از رسیدن به جلو وزارت کار با حضور نیروی وسیع امنیتی و پلیس و غیره از راهپیمایی کارگران جلوگیری شد و حداقل 27 نفر از فعالین کارگری را دستگیر کردند و این در حالی است شب قبل از روز کارگر جمیل محمدی و جعفر عظیم زاده دو فعال کارگری را در منزل های خود در تهران دستگیر کرده بودند و تا زمان انجام این گفتگو آنها همچنان در بازداشت بسر میبرند. چرا جمهوری دسلامی تحمل راهپیمائی 100 متر غیره حکومتی را ندارد؟

نینا پایدار: همانطور که اشاره کردید حکومت ایران، از یک ماه قبل از اول ماه مه، تهدید و شکنجه، احضار و بازداشت را شروع کرده بود و مدام هر فعال کارگری را که فکر می کرد به عنوان هماهنگ کننده روز جهانی کارگر می تواند نقشی داشته باشد را احضار و تهدید به بازداشت می‏کرد. اگر به دلایل روانی این کار اشاره کنم، حکومت ایران، می خواست علاج واقع را قبل از وقوع کند. به جای برگزاری مراسم و احتمال اعتراضات خیابانی که می توانست بیشتر از یک روز طول بکشد و با نرفتن کارگران به منازل به یک تظاهرات چند روزه و حتی زدن رژیم منجر شود، با تهدید و ارعاب فعالین کارگری از برگزاری مراسم، می خواست که هرنوع اعتراضی را در نطفه خفه کند. حکومت ایران از بهار عربی در کشورهای عرب و ساقط شدن حاکمانشان در تظاهرات مردم و طبقات ضعیف جامعه درس هایی بزرگ گرفته است، حکومت ایران خوب می داند که جامعه ی ایران از آنها منزجر و متنفر است و با کوچکترین تظاهراتی احتمال دارد حکومتشان توسط طبقات ضعیف زده شود. اساتید اقتصاد دانشگاه تهران و اصفهان در نامه ای به رئیس جمهور از فقر طبقات کارگری با دستمزد 600 هزارتومان به شدت نقد کرده و خطر برخورد طبقات ضعیف جامعه را در بحران های آینده گوشزد کرده اند. آنها عنوان کرده بودند که اعتراضات بعدی در ایران، اعتراض پابرهنگان و گرسنگان است که هیچ وقت جمهوری اسلامی توان برخورد با آنها را ندارد، چرا که هم تعداد این طبقه زیاد و هم نیرویشان مضاعف است. این پابرهنگان در نامه اساتید موجود در دانشگاه های ایران اشاره به طبقه کارگر و عدم توان برخورد، منظورش یک خیزش انقلابی است.

رضا کمانگر: اول مه در کردستان حال و هوای دیگری داشت، علیرغم تهدید و احضاریه های طیف وسیعی از فعالین کارگری جهت تعهد به عدم برگزاری و شرکت در مراسمات اول مه اما شهر سنندج علیرغم فضائی امنیتی و حکومت نظامی غیره رسمی شاهد حرکت پرشور کارگران در خیابان گلشن بودیم. با گسیل نیروهای نظامی و امنیتی مانع پیشروی راهپیمایی شدند. در سنندج حداقل دو فعال کارگری دستگیر شدند. چرا کارگران علیرغم ممنوعیت راهپیمایی اما شجاعانه بر برگزاری راهپیمایی در شهر پافشاری و تاکید کردند؟ از بقیه شهرهای کردستان چه خبر بود؟

نینا پایدار:در کردستان همانطور که گفتید چندین روز قبل از اول ماه مه، فعالین کارگری مختلفی از کمیته هماهنگی و اتحادیه آزاد کارگران را احضار و با بازداشت و تهدید سعی کردند از برگزاری مراسم جلوگیری کنند. هم چنین آقای گروسی رئیس دادگستری کردستان به تمام شهرها و ادارات اطلاعات و نیروی انتظامی سنندج و شهرستان های استان کردستان نامه نوشته بود و خواستار برخورد قاطع و بازداشت و سرکوب با هرنوع اعتراض کارگری و خیابانی بود. همین تهدید و ارعاب و سرکوب شدید کافی است که نشان دهد که در شهرهای کوچک چرا مراسمات روزجهانی کارگر در خیابان برگزار نشد. اما فعالین کارگری در شهرهای دیگر نیزبه دلایل امنیتی، در بیرون از شهرها و در مرامساتی خاص یاد این روز را پاس داشته و قطعنامه های را برای پاداشت این روز قرائت کردند. اما چپ و جنبش کارگری در کردستان ریشه دارتر از این حرف هاست. از سال 68 در کردستان اول ماه مه به صورت علنی گرامی داشته می شود و کردستان صحنه برگزاری مراسمات مختلف برای پاسداشت اول ماه مه است. کردستان با تمام توسعه نیافتگی صنعتی اش دارای بیشترین فعالین کارگری پیشرو و آگاه است که به منافع طبقاتی شان آگاهی دارند. همین امر باعث می شود که جنبش کارگری کردستان ریشه دارتر، خلاق تر و قوی تر از سایر نقاط ایران باشد. حکومت در کردستان هرچه نیروی امنیتی و انتظامی و نهادهای سرکوبش را بیشتر کند، صدای اعتراض این مردم بیشتر شنیده می شود. صدایی که حاوی یک " نه" تاریخی به تمامیت این رژیم ضد کارگری و ضدبشری است.

رضا کمانگر: فضائی سرکوب و خفقان در کنار ادامه بازداشت و زندانی کردن فعالین کارگری تاثیر عملی بر عدم پیگیری و طرح خواست و مطالبات طبقه کارگر داشته است. اولویت فعالین تلاش برای آزادی فعالین کارگری است. راه مقابله جهت شکستن این وضعیت چیست؟ چگونه فعالین کارگری را از زندان و بازداشت آزاد میشوند؟ پیشروی طبقه کارگر جهت تحمیل خواسته ها و مطالباتش به دولت و کارفرماها در گرو چیست؟

نینا پایدار: ببینید همین سرکوب و اختناق و بگیر و ببند طبقه کارگر دال بر آگاهی رژیم از قدرت گیری جنبش کارگری و عضو گیری و وسعت فعالیت طبقه ی کارگر دارد. حکومت ایران همیشه ثابت کرده که در جایی بیشتر سرکوب می کند که قدرت مردم و فعالین اجتماعی-سیاسی بیشتر باشد، حکومت ایران امسال با تمام نیروهایش در شهرستان های مختلف ایران سعی در عدم برگزاری هرنوع مراسم و اعتراضات را داشت و این تنها قدرت اجتماعی طبقه کارگر و ترس و هراس رژیم را از آنها می رساند. جمهوری اسلامی در چند سال اخیر و با قدرت گیری جنبش کارگری به خیال خود سعی می کند که با بازداشت و تهدید و زندانی کردن رهبران کارگران می تواند جنبش کارگری را مانند جنبش سبز و غیره به حاشیه براند. پس سعی می کند با بازداشت و تهدید و زندانی کردن رهبران و اکتیویست های کارگری قبل از هر مراسم، از برگزاری مراسم جلوگیری کند. راه مقابله با این وضعیت، رفتن ما کارگران و فعالین کارگری جلوی استانداری ها و وزارت اطلاعات است، بلند کردن شعارهای زندانی سیاسی آزاد باید گردد و آزادی تجمعات و اتحاد طبقه ی کارگر باید دستور کار ما باشد. باید به نهادهای قدرت رژیم رفت و آنجا تحصن و اعتراض را سازمان داد. اگر شدت سرکوب بیش از حد باشد(جایی مانند کردستان) باید از ه و خانواده هایشان را تنها گذاشتابتکار فعالینی که در خیابان گلشن مراسم را برگزار کردند درس گرفت و کار را به خیابان کشاند، نباید این کارگران بازداشت شد. فعالین کارگری در خارج از کشور نیز باید به اخبار مربوط به این کارگران و صدای اعتراض طبقه کارگر را جهانی کنند. باید به سازمانهای جهانی مانند عفو بین الملل و گزارشگر ویژه حقوق بشرو افرادی این چنین مراجعه و وضعیت طبقه کارگر و سرکوب شدید جریان های آزادی خواه و برابری طلب را در ایران به گوش آنها رساند. نباید کارگران معترض و بازداشت شده را تنها گذاشت. باید کاری کرد که رژیم ایران این کارگران را فورا آزاد کنند. این کارگران پیشرو جرمی مرتکب نشده اند، آنها تنها از آزادی و برابری و زندگی مرفهی که حق هر انسانی است دفاع کرده اند، آنها حق خود را از زندگی که در چنگال آخواندها و سرمایه داران موجود در جامعه ی ایران گرفتار شده را خواستار شدند. باید آزادی زندان سیاسی و فعالین کارگری و برگزاری هرنوع تجمع و اعتراض و یک زندگی آزاد و برابر و انسانی خواست علنی ما و پیام شفاف ما به حکومت آخواندهای سرمایه دار باشد. باید با سازماندهی مناسب و ابتکار به فعالین کارگری در بند را کمک کرد تا آزاد شوند. باید بدانیم که در برابر حکومت ددمنشی چون حکومت ایران، هیچ راه نجاتی به جز اتحاد و سازماندهی طبقه کارگر و زنان و دانشجویان علیه این رژیم وجود ندارد. برای داشتن یک زندگی انسانی باید همه برای آن تلاش کنیم و آن را تحقق بخشیم. هیچ آزادی و هیچ رفاهی را کسی به ما هدیه نمیدهد، باید آن را خودمان ایجاد کنیم.

با تشکر از وقتی که در اختیار من قرار دادید.

من هم تشکر میکنم

24 اردیبهشت 1393

رضا کمانگر

 

 

www.r-kamangar.com