کارگران مهاجر در اقلیم کردستان نیاز به تشکل و سازمان یابی خود دارند!

مقدمه: این بحث برای سمینار کمیته سازمانده با عنوان "کارگران مهاجر در کردستان عراق و مسئله سازمانیابی آنها" که روز 7 سپتامبر 2013 بر گزار گردید آماده شده بود. این بحث بعد از طرح آن و ملاحظات شرکت کنندگان تغییرات جزئی یافته است. همینجا باید بر سه نکته اساسی تاکید کنم: اول هدف این بحث کمپینی برای ایجاد سازمان حزبی و فعالیت تشکیلاتی در میان کارگران مهاجر در اقلیم کردستان نیست! دوم: طرح این بحث به معنی این نیست فعالین و رهبران جنبش کارگری تاکنون در فکر سازمانیابی کارگران مهاجر در اقلیم کردستان نبوده اند و این باید شروع کار باشد، فعالین کارگری همواره برای سازمانیابی کارگران تلاش کرده و تلاش میکنند. سوم: این بحث عضویت کارگران مهاجر در تشکل و سازمانهای صنفی کارگران محلی و بومی را نفی نمیکند، کارگران مهاجر هرجا که امکان پیوستن به تشکل صنفی محلی و بومی داشته باشند باید تلاش کنند به آن تشکلات بپیوندند!

تلاش این بحث جلب توجه هرچه بیشتر فعالین جنبش کارگری، احزاب چپ و کمونیست منطقه و از جمله حزب حکمتیست به سازمانیابی صنفی کارگران مهاجر در اقلیم کردستان است.

رفقا! من قبلا طی مطلبی "اینجا سلیمانیه است" تصویری کلی از شرایط زندگی در شهر سلیمانیه را مکتوب کرده ام. آن مطلب به طور خلاصه به جوانب عمومی و ترسیم چهره تضاد طبقاتی در شهر سلیمانیه که یکی از دو بخش اصلی اقلیم کردستان است پرداخته بود و در آخر مطلب در رابطه با وضعیت امنیت محل کار یا ایمنی کار کارگران مهاجر و بی حقوقی آنها را در این جامعه توضیح داده بودم، همچنین به تلاشهایی برای ایجاد سازمان یابی کارگران مهاجر پرداخته بودم که باید مورد حمایت سازمانها و احزاب چپ و کمونیست عراق و کردستان و منطقه قرار گیرد. در این بحث میخواهم بیشتر روی ضرورت سازمان یابی کارگران مهاجر تاکید کنم و از فعالین جنبش کارگری تقاضا کنم در این رابطه جهت پایان دادن به بی حقوقی مطلق کارگران مهاجر چاره جویی کنند. این بحث قطعا منتقدین متفاوتی با دیدگاههای سیاسی، طبقاتی مختلفی دارد که باید از نقد منتقدین کمونیست و فعالین جدی این عرصه جهت رفع ابهامات فعالین جنبش کارگری استقبال کرد.

اولین دسته از سئوالها اینهاست: چرا سازمان یابی کارگران مهاجر؟ چرا برای کارگر مهاجر وطن میسازید؟ آیا کارگر مهاجر را از صف کارگران بومی جدا نمی کنید؟ اساسا بحث سازمان یابی کارگران مهاجر تقویت بینش ناسیونالیستی نیست؟ اینها و دهها سئوال دیگر رو به فعالین جنبش کارگری مطرح هستند که جواب دادن به آنها بخشی از موانع ذهنی پیشاروی فعالین جنبش کارگری را جهت چاره جویی تشکل یابی طبقاتی را حل میکند. البته باید تاکید کرد که این بحث برای ما که در این دوره با هزاران کارگر و فروشندگان نیروی کار که به کشور همسایه یعنی اقلیم کردستان روی آورده اند بحث تازه و جدیدی است که تا کنون کمترین توجهی از طرف ما و اکثریت جریانات چپ به آن شده است. این بحث در واقع مقدمه طرح کلی بحث است و با دخالت فعالین جنبش کارگری و صاحب نظران میشود آن را پخته کرد و نقشه عملی از آن استنتاج کرد تا در ادامه آغازی برای بدست آوردن ضمانت قانونی حقوق کارگران مهاجر و احقاق حقشان باشد.

همینجا باید تاکید کرد، هدف این بحث تشکل یابی کارگران مهاجر برای دستیابی حقوق حقه اشان و جلوگیری از تضییع این حقوق توسط کارفرمایان و سرمایه داران است، بدیهی است تشکل کارگران مهاجر وظیفه ای برای تغییر بنیادی نظام حاکم در اقلیم کردستان را به عهده ندارد، اساسا این تشکل دخالت سیاسی در امور اقلیم کردستان نمیکند، فقط یک تشکل صنفی کارگران مهاجر است و کارگران مهاجر را تشویق میکند که به تشکل و سازمانهای صنفی کارگران محلی و یا مهاجر بپیوندند. سازمان یابی کارگران مهاجر باید در پی قانونی کردن موقعیت شغلی خود باشند که عبارتند از: تعین استاندارد دستمزها و پرداخت به موقع آن، استاندارد کردن قرارداد های دسته جمعی، نظارت بر ایمنی کار، آموزش ایمنی کار با هزینه کارفرما، بیمه حوادث و سوانح در محل کار، بیمه درمانی، بیمه بازنشستگی و بیمه بیکاری، گرفتن ضمانت محل سکونت، تامین بهداشت، اقامت, کوتاه کردن دست شرکتها، باندها و دلالانی که به بهانه کاریابی و اخذ اقامت موقت از کارگران مهاجر باج میگیرند و ایاب و ذهاب برای کارگران مهاجر غیره ... باشد.

چرا سازمان یابی کارگر مهاجر؟

آیا کارگران مهاجری که امروز از ایران، سوریه، ترکیه و اقصی نقاط جهان وارد اقلیم کردستان شده اند گل سر سبد این جامعه هستند؟ چرا تاکنون بحث ضرورت تشکل برای کارگران مهاجر افغانستانی، عراقی و غیره در ایران را مطرح نکرده ایم و کارگران مهاجر افغانی و ... را تشویق به ایجاد تشکل مستقل مهاجرین خود نکرده ایم؟ این ویژگی جامعه کردستان کجاست؟

جهت توضیح همه جانبه این سئوالات و بررسی ویژگی اقلیم کردستان باید از موقعیت بی حقوقی مطلق کارگران مهاجر فراتر رفت و شرایط جامعه اقلیم کردستان را بررسی کرد و موقعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این جامعه را شناخت.

شرایط اقتصادی و اشتغال امروز اقلیم کردستان با وضعیت سرمایه داری در ایران و کشورهای همسایه متفاوت است. اساسا این تفاوت در زیربنای اقتصادی است که نقش و موقعیت طبقاتی، طبقه کارگر در تولید جامعه را توضیح میدهد. ایران، ترکیه و سوریه و بعضا بخش جنوبی عراق، طبقه کارگر بعنوان نیروی تامین کننده سود سرمایه در تولید نظام سرمایه داری نقش اساسی دارند. طبقه کارگر این کشورها هر کدام تجربه مبارزه و کار متشکل صد ساله با صاحبان کار و همچنین دولتهای حاکم دارند.

طبقه کارگر این کشورها از جمله طبقه کارگر ایران در مبارزه خود با کارفرماها و دولت تلاش کرده اند که کارگران مهاجر افغاستانی و غیره را با خود همراه کنند و کارگران مهاجر هم هر جا که همراه با هم طبقه ایهای خود همراه شده اند درجه موفقیتشان بیشتر بوده است. بحث بر سر کارگر مهاجر وطنی و غیر وطنی نیست، موقعیت اجتماعی است که ضرورت سازمان یابی را ایجاب میکند.

اقلیم کردستان علیرغم اینکه چندین دهه در مناسبات سرمایه داری کشور عراق قرار داشته، اکنون بیش از دو دهه است بعنوان جامعه "نوپای" سرمایه داری از نوع مصرف کننده اش تبدیل شده است. وضعیت این اقلیم بلحاظ هویت سیاسی معلق است، این منطقه بعنوان منطقه فدرال هنوز موقعیت تثبت شده ی سیاسی ندارد آیا اگر روزی دولت عراق ثبات سیاسی پیداکند، آیا این قرارداد و مناسبات فعلی را بهم نمیزنند ضمانتی وجود ندارد. در وضعیت فعلی این منطقه از تهدید دراز مدت واقعی خلاصی نیافته است. به همین دلیل این جامعه دارای زیربنای اقتصادی محکم و پایداری نیست و نقشی هم در تولید و باز تولید نیازمندی های زندگی روز مره مردم جامعه کردستان و رقابت اقتصادی با سیستم سرمایه داری منطقه ای و جهانی ندارد. این تصویر بمعنی عدم وجود مناسبات سیستم سرمایه داری در جامعه کردستان نیست.

سرمایه دارانی که در عرصه ساختمان سازی و شهرک سازی سرمایه گزاری کرده اند، از قبل پیش ساختهای خود را فروخته و سود کلانی را هم به جیب زده اند. کسی سئوال نمیکند که چرا این سرمایه داران "عزیز خودی" در کنار ساختمان سازی و شهرک سازی که انجام میدهند، چرا کارخانجات تولیدی مفید با پایه اقتصادی دراز مدت راه اندازی نمیکنند؟ قطعا جواب همان مسئله ضمانت سرنوشت سیاسی اقلیم کردستان است و هیچ سرمایه داری ریسک نمیکند. در کل به دلیل ساختار سیاسی جامعه کردستان عراق، سرمایه به سوی فعالیتهای اقتصادی سودآور و زود بازده نظیر بخش مسکن و ساختمان سازی و خدمات گرایش دارد، که به یمن حاکمیت سیاسی بورژوازی کرد استثمار و بهره کشی از طبقه کارگر و به خصوص کارگران مهاجر در اوج بیحقوقی طبقه کارگر، با بیرحمی و قصاوت جریان دارد و سرمایه داران محلی از قبل این شرایط سود سرشاری را به جیب میزنند.

در زمان دولت بعث عراق، این منطقه بدلیل شرایط سیاسی از زیربنای اقتصادی پایدار محروم بود و مورد تبعیض سیسماتیک دولت مرکزی قرار داشت و تنها مراکز تولیدی مانند کارخانه سیمان، پوشاک، سیگار، بلوک زنی، جوجه کشی و غیره در منطقه سلیمانیه و جاهای دیگری فعال بودند که امروزه یا از کار افتاده اند و یا بشدت بی رونق شده اند. قریب به 95 در صد نیازمندی های این جامعه وارداتی از خارج جهت مصرف مردم سرازیر اقلیم کردستان میشود. تنها منبع درآمد آنطور که دولت مردان اعلام میکنند صادرات نفت خام و همچنین اختصاص 17 درصد بودجه تعیین شده دولت مرکزی به این منطقه است. اکنون پروژه هایی مانند ساختمان سازی، شهرک سازی، راه و ترابری، سد سازی و احداث اماکن تفریحی عرصه های رونق یافته ای هستند که هزاران کارگر مهاجر را با کمترین حقوق و مزایا روزانه استثمار میکنند. البته باید تاکید کرد که درصد بالائی از مصالح این پروژ ها هم وارداتی بوده و از خارج از اقلیم کردستان تامین میشود.

شاخصهای یک جامعه مدرن

کردستان یک جامعه شهری است، سطح آگاهی و توقعات مردم تفاوتی با کشور های منطقه و همسایه های خود ندارد. سطح آموزش و پرورش از همان ابتدا تا آموزش علمی در دانشگاه ها در سطح استانداردهای بین المللی است. هنر و ادبیات کردستان علیرغم تاثیرات گرایشات ناسیونالیستی و اسلامی پیشروی های وسیعی در جامعه داشته است. مردم کردستان از طریق رسانه های سیاسی، اجتماعی و مسافرت آزاد بخشی از مردم به خارج کشور ارتباط گسترده ای با دنیای بیرون خود دارند که همین موجب بالا بردن سطح دانش و آگاهی این جامعه شده است.

این تصویر به معنی عدم وجود گرایشات سنتی عقبمانده مانند دخالت مذهب در امور سیاسی، شخصی، اجتماعی و سیستم زن ستیز مذهبی و ناسیونالیستی در جامعه کردستان نیست. این گرایشات در جامعه کردستان تحزب یافته در تلاش و تکاپو برای پایدار کردن سنتهای عقب افتاده خود با چنگ و دندان در حال ضدیت با علم و پیشرفت و تمدن جامعه کردستان هستند. همچنین سیستم حاکمیت احزاب ناسیونالیستی کرد هم بطور مداوم در مقابل آزادی های فردی و اجتماعی و اعتراضات توده ای و مقابله با سطح بالای درخواستها و توقعات توده ای ایستاده و مقاومت میکند.

اشتغال در کردستان

مراکز کار و اشتغالی که امروز مردم و کارگران اقلیم کردستان را در خود جای داده کدام است؟

محلهایی مانند بخش ساخت و ساز، آب و برق رسانی، نانوائی ها، صنعت گران کوچک، رفتگران سطح شهر، دستفروشان، بازاریان، شیرینی پزی ها، رستورانها، تاکسی رانان، حمل و نقل باری، کاسبکاران مرزی، دستگاه های عریض و طویل حکومتی و حزبی مانند وزارت پیشمرگه، ادارات پلیس، راهنمائی و رانندگی، امنیت و تحقیقات، وزارت آموزش و پرورش، و ده ها دم و دستگاه حکومتی و حزبی بروکراتیک مافوق مردم و غیره... مردم کردستان را مشغول و سرگرم کرده است که هیچ کدام از این محل های کار دارای پایه اقتصادی محکمی نیستند.

مراکزی مانند پالایشگاه های نفت و مناطق کشاورزی و صنعت توریستی تنها مکانهای محدود زیربنایی اقتصاد پایه دار این منطقه هستند.

 

محل هایی که کارگران مهاجر مشغول کار هستند

محل هایی که کارگران مهاجر مشغول کار هستند عبارتند از: ساختمان سازی و شهرک سازیها، راه سازی، سد سازی، پروژه های تفریحی و توریستی ، کارهای خدماتی، آرایشگاه ها، رستورانها، نانوائیها، شیرینی پزیها، خدمات خانگی و غیره...

بخشی از محل های کار مانند ساختمان سازی و شهرک سازی، راه سازی و سد سازی فاقد کمترین کارگر محلی و بومی است به همین دلیل کارگران مهاجر ارتباطی گسترده با کارگران محلی ندارند و شناختی جامع از جامعه محل کارشان هم ندارند.

محلهای کاری مانند: رستورانها، کارگران شرکتهای خدماتی و شهرداریها و کارگران خانگی با مردم ارتباط دارند اما همواره در معرض توهین و تحقیر بوده و کمترین جایگاه اجتماعی را دارند و به نوعی از اعتماد بنفس هم تهی شده اند. بیشترین برخورد های راسیستی و نژاد پرستانه به این بخش از کارگران مهاجر میشود. کارگران زن مهاجر بخشی از نیروی کار خدماتی جامعه را تامین میکنند.

 

اقامت کارگران مهاجر

اقامت کارگران مهاجر از طریق پیمانکاران و شرکتهای ساخت و ساز و دلالان تحت عنوان کاریابی، توریستی و مسافرت فردی بشکل دو هفته ای، یک ماهه و دو ماهه و شش ماهه و یا یک ساله با اخذ هزینه های گزاف گرفته میشود و کارگر مهاجر طی مدت اقامتش نه تنها دارای هیچ حقوقی مانند بیمه درمانی، بیکاری و بازنشستگی نیست بلکه بعنوان مهمان ناخوانده مورد انواع بی احترامیها و اهانت هم قرار میگیرد و یک روز بدون اقامت هم با جریمه نقدی مواجه میشود.

 

باید از ایجاد تشکل مستقل کارکران مهاجر حمایت کرد!

تصویری که از اوضاع اقتصادی، سیاسی و شرایط ویژه اقلیم کردستان داده ایم باید ما را به این نتیجه رسانده باشد که کارگران مهاجر احتیاج به سرپناهی برای دفاع از زندگی و حیات خود دارند. کارگران مهاجر حق دارند تشکل صنفی شان از سوی نهاد مربوطه دولت اقلیم کردستان به رسمیت شناخته شود. آنها حق دارند در نهادهای دولتی وکلای حقوقی مربوط به خود کارگران مهاجر داشته باشند. کارگران مهاجر میتوانند با ایجاد مجمع عمومی محل کار در شرکت های گوناگون خواستهای صنفی خود را بعنوان حداقل حقوق خود بتصویب مجامع عمومی محل کار خود برسانند و نمایندگانی را برای پیگیری و نظارت و رعایت اجرای خواستهای کارگران مهاجر انتخاب کنند. قطعا فعالین و رهبران کارگری در درون کارگران مهاجر در محل کار خود هر کدام شرایط ویژه آن محل را میتواند تشخیص بدهند که چگونه میتوان کارگران محل کار خود را متشکل کرد و چه ظرفی مناسب آن محل کار است. در جهت تشکل یابی کارگران مهاجر باید دست هر فعال کارگری و گرایشات درون جنبش کارگری جهت تقویت اتحاد و همبستگی طبقه کارگر باز باشد که چه ابتکار عملی جهت اتحاد و همبستگی کارگران دارند. یکی از خواستهای اصلی تشکل صنفی کارگران مهاجر باید اتحاد عمل در همه زمینه هایی که مربوط به منافع طبقه کارگر باشد با نهادهای موجود کارگران اقلیم کردستان باشد! قطعا یکی از راه حل مناسب عضویت کارگران مهاجر در تشکل و سازمانهای کارگری موجود اقلیم کردستان است و این تشکلها باید موانع قانونی عضویت کارگران مهاجر را رفع کنند. مسئله مهم دیگر، اگر جامعه کردستان امروز بوسیله نیروی کارگران مهاجر ساخته و شکوفا میشود؟ پس چرا نباید کارگران مهاجر از حق و حقوق شهروندی این جامعه برخوردار نباشند؟ جواب این سئوال باید مردم و طبقه کارگر کردستان بدهند.

تلاش برای ایجاد سازمان یابی کارگران وظیفه فعالین و رهبران جنبش کارگری است. ایجاد هر نوع سازمان یابی کارگران مهاجر هم جزو دست آورد جنبش کارگری ایران و در عین حال موفقیتی در جهت ایجاد همبستگی بین همه کارگران مهاجر اقصی نقاط جهان است که امروز در اقلیم کردستان حضور دارند.

سپتامبر 2013

رضا کمانگر

 

www.r-kamangar.com