حمید تقوایی نمیتواند ناکامی سیاسی و سئوالات مقابل حزبش را دور بزند

(در حاشیه بحث "حزب در عرصه قدرت سیاسی" حمید تقوایی)

حمید تقوائی در پلنوم 41 حزب کمونیست کارگری، بحثی را با عنوان "حزب در عرصه قدرت سیاسی" طرح کرده است. این بحث از نوع خود با توجه به شرایط و اوضاع سیاسی ایران بخصوص بعد از انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری و توافقات هسته ای با آمریکا و غرب نشان از سرخوردگی حزب کمونیست کارگری از اوضاع سیاسی و سئوالات جدی است که در مقابل خط مشی حاکم بر این حزب قرار گرفته است. حمید تقوایی با طرح این مبحث میخواهد تمرکز بر این سرخوردگی و سئوالات را دور بزند.

مولفه هایی که حزب کمونیست کارگری را به سرخوردگی رسانده کدام است؟ چرا بحث حمید تقوائی "در عرصه قدرت سیاسی" نمیتواند جوابگوی سئوالات اساسی باشد که در مقابل این حزب قرار گرفته است؟ در ادامه این مطلب با بررسی مواضع سیاسی، اسناد و پراتیک ده ساله ایشان نشان میدهم، این حزب نه تنها در راستای "حزب در عرصه قدرت سیاسی" عمل نکرده و نیست بلکه با انجام تغییر ریل اساسی که با مبانی تشکیل دهنده حزب کمونیست کارگری در تضاد است موجب سرخوردگی امروز این حزب شده است.

داستان تلخ است. چه کسی باید فریب خورده باشد؟

حمید تقوائی تا دیروز جنبش 99 درصدی ها را عین کمونیسم کارگری معرفی میکرد و در مناسبتهای حزبش با برجسته کردن این شعار، خود را جزئی از جنبش 99 درصدی به جامعه و دنیا معرفی میکردند. امروز حمید تقوائی در پلنوم حزبش یواشکی میگوید، کسی اسم رهبران آن جنبش 99 درصدی را نمیدانسته است، آنها آنارشیستهای چپ بودند که مسئله اشان قدرت سیاسی نبوده است، "داستان شاه عباس" هم شنیدنی است!؟ حمید تقوائی در ادامه میگوید حزب ما نمونه ندارد، اگر جوانان تونس و مصر مانند ما پلنوم میداشتند از خود سئوال میکردند چرا در قدرت نیستند؟ کسی نیست سئوال کند شما (حزب کمونیست کارگری) که حزب و پلنوم دارید و در سال 88 با جنبش سبز همراه شدید و خیلی هم طالب "عرصه قدرت سیاسی" بودید و حتی از محاصره اقتصادی غرب علیه ایران هم حمایت کردید و در انتظار این بودید که بعد از حمله به لیبی و سوریه نوبت ایران میرسد، چرا بقدرت سیاسی نرسیدید؟ چرا ناکام ماندید؟ متدولوژی حزب کمونیست کارگری تابع حوادث روز است، تا ببینند باد از کدام طرف میوزد توجه حمید تقوائی قبل از هرکسی به آن جلب میشود و بفکر تحقق تئوری پوپولیستی انقلاب می افتد.

حزب کمونیست کارگری بیربط به مبارزه طبقه کارگر است!

حمید تقوائی لیدر حزب کمونیست کارگری بعد از مرگ منصور حکمت و بعد از انشعاب در سال 2004 خط و جهت دیگری را به این حزب تحمیل کرد. او بعنوان سکاندار و خط دهنده اصلی مسئول وضعیتی است که این حزب را به امروز کشانده است. متدولوژی و خط سیاسی پوپولیستی حمید تقوائی همیشه و در هر شرایطی انقلاب را در پیچ بعدی می بیند. طی ده سال گذشته متدولوژی حمید تقوائی مرز حزب کمونیست کارگری را با فرقه ها و جریانات و جنبشهای ارتجاعی و بورژوایی برای رسیدن به اصطلاح، به "انقلاب" قاطی کرده است. این خط سیاسی زمانی حزب کمونیست کارگری را برای فرماندهی ارتش یقه سفید و گل بدست هخا آماده میکرد و مژده میداد که سوسیالیسم در همین امروز با بردن شعار حزبشان به میان گل بدستان یقه سفید به قدرت سیاسی میرسند. زمانی حزب کمونیست کارگری در صف حمایت از جریان ارتجاعی الاحواز قرار گرفت. این حزب از حرکت قومپرستانه آذربایجان بنفع "انقلاب" دفاع کرد. حمید تقوائی حزب را به همراهی با جنبش ارتجاعی سبز و کشتی نگرفتن با موسوی و کروبی سوق داد، با این توضیح که آنها به صف اپوزیسیون پیوسته اند، و این سیاست را به سیاست رسمی حزبش تبدیل کرد. حزب کمونیست کارگری از حمله آمریکا و ناتو به لیبی استقبال و حمایت کرد. همچنین خواهان حمله آمریکا و غرب به سوریه شد. حمید تقوائی حزب کمونیست کارگری را به حزب اکس مسلم تبدیل کرد. همچنین انقلاب کارگری را به انقلاب انسانی و حکومت انسانی را به جای حکومت کارگری و جمهوری سوسیالیستی به شعار اصلی و استراتژیک حزبش تبدیل کرد. در دنباله روی از سازمان فمن اوکراین، برهنگی را بعنوان عرصه اعتراض اصلی در خیابانهای کشورهای اروپائی به سیاست های حزبش تبدیل و معرفی کرد. در همه اینها گوشه کوچکی از تغییر ریل اساسی و چرخش به راست پوپولیستی حزب کمونیست کارگری را طی ده سال گذشته مشاهده میکنیم.

امروز بعد از ده سال حزب کمونیست کارگری و از جمله خط سیاسی حمید تقوائی ناکام و سرخورده شده است. هخا نتوانست انقلاب را تحویل حزب ایشان بدهد. الاحواز و قوم پرستان آذربایجان به جایی نرسیدند و کمکی به ارتقای موقعیت حزب کمونیست کارگری نکردند. جنبش ارتجاعی سبز هم شکست خورد و در این تندپیچ اساسی سیاستهای راست و پوپولیستی لیدر حزب کمونیست کارگری تماما به گِل نشست. رقیق کردن حزب به حزب اکس مسلم و عوض کردن شعارهای استراتژیک و اصلی حزب از انقلاب کارگری و حکومت کارگری به انقلاب انسانی و حکومت انسانی هم موقعیت سیاسی حزب را نزد جنبش سبزیها و دول غرب و جریانات راست عوض نکرده است! حمید تقوائی بجای نقد ریشه ای از خط و جهت و عملکرد حداقل ده سال گذشته ی خود و حزبی که رهبریش کرده است، طبق معمول با فیل هوا کردن و بحثهای کشدار سطحی و پر از تناقض و این بار به نام "حزب در عرصه قدرت سیاسی" میخواهد برای چند صباحی گریبان خود را از سئوالات واقعی رها کند، اما این عملی نیست و با زیاد کردن کمپین محیط زیست و افشاگری فساد اقتصادی در جمهوری اسلامی و استقرار دفتر در کردستان عراق نمیتواند حزب را به "عرصه قدرت سیاسی" برگرداند. مشکل حزب کمونیست کارگری و خط مشی حمید تقوایی پایه ای تر از اینها است.

حمید تقوائی در پلنوم 41 حزبش، نقدی به سیاست و تاکتیک و پراتیک تاکنونی گذشته اش ندارد و از همه ی سیاستهای تاکنونی هم حمایت و دفاع میکند، او فکر میکند عرصه های دیگری اگر باز شوند موجب میشود حزب ایشان را به عرصه قدرت سیاسی برساند، برای همین است که مژده ی پیداکردن سوراخ کلید قدرت سیاسی را میدهد، و آن را هم در ایجاد کمپین دفاع از محیط زیست و دخالت در کشف فساد اقتصادی سران رژیم و ایجاد دفتر در کردستان عراق میبیند. حمید تقوائی که از عدم حمله آمریکا و غرب به سوریه سرخورده شده است میگوید، اگر حزب کمونیست کارگری در سوریه می بود میبایست مسلح میشد و ارتش آزاد سوریه را نه تنها حمایت بلکه رهبری میکرد. این درک لیدر حزب کمونیست کارگری از گرفتن قدرت سیاسی است؟؟!! چرا که در آن زمان این ارتش به حزب ایشان میپوست، چون این ارتش مادرزاد ارتجاعی بدنیا نیامده است. لابد فکر میکرده جنبش سبز ایران هم مادرزاد ارتجاعی نبوده است که باعث شد در سال 88 این حزب را به پیاده نظام جنبش سبز تبدیل کند، چرا که اعلام کردند موسوی و کروبی به صف اپوزیسیون پیوسته اند، شاید آنها هم مادرزاد ارتجاعی نبوده اند و در قتل عام زندانیان سیاسی و سرکوبهای دهه 60 و سالهای بعد دست نداشته بودند. شاید به قول رئیس دفتر سیاسی وقت حزبشان مصطفی صابر "یادداشتهای روزانه بر یک انقلاب" اگر خیانت رفسنجانی در آخرین نماز جمعه نبود، امروز این حزب بوسیله جنبش سبز در قدرت سیاسی قرار داشت. و اما در مورد ایجاد دفتر حزب کمونیست کارگری در کردستان عراق، انگار یادش رفته است زمانی حزب حکمتیست را به بحران سازی سر مرزها متهم میکرد و حضور ما در آن منطقه را بعنوان دنباله روی از احزاب ناسیونالیست کُرد قلمداد میکردند، که گویا در انتظار تحولات منطقه نشسته ایم!

راه نجات چیست؟

واقعیت این است، خط و سیاستهای پوپولیستی حمید تقوائی و رهبری حزب کمونیست کارگری اکنون بعد از ده سال به بن بست رسیده و ناکام مانده است! اما صفوف این حزب و حتی بخشی از کادرها و رهبری این حزب هنوز فکر میکنند این حزب در راستای سیاست و خط کمونیسم کارگری منصور حکمت است، این بخش هم کم و بی تاثیر نیستند. باید این رفقا را به تعمق واداشت و انتظار داشت که این حزب را به سیاستهای کمونیسم کارگری و صفوف جنبش کمونیسم کارگری در جامعه باز گردانند. این مسیر در گرو عبور و نقد سیاستهای راست و پوپولیستی حاکم بر حزب کمونیست کارگری در ده سال گذشته از سوی حمید تقوائی است.

رضا کمانگر

8 ژانویه 2014

 

www.r-kamangar.com